آخرین حکم یک قاضی

انتشارات نگاه معاصر منتشر کرد:پوریا احساس می کرد، خسته و ناخشنود است، خسته از اوضاع زمانه و آمد و شد بیهوده روزها و شب ها و ناخشنود از زندگی و معاشرت با خودی و بیگانه، انگیزه و شور حال لازم برای ادامه زندگی در خود نمی دید. او پس از آنکه نزدیک پانزده سال در یک سازمان دولتی با صداقت و احساس مسئولیت کار کرده بود ناگهان وضعیت را منطبق و سازگار با اندیشه های خود ندید و دست از کار کشید و پس از آن هرچه کوشش کرد و هرجا رفت به شغل مناسبی دست نیافت.فروشگاه اینترنتی نیک بوک

ابرهای تردید

انتشارات نگاه معاصر منتشر کرد: "كتاب متضمن پانزده داستان كوتاه، طرح، داستان بلند و طنز است كه عنوان كتاب برگرفته از دوازدهمین داستان است .در داستان ((كتابفروش)) نویسنده در قالب طنز به ماجرای مردی می‌پردازد كه برای خرید كتاب به بساط كتاب فروشی كنار خیابان مراجعه می‌كند .كتابفروش درصدد است تا انواع كتاب‌های نایاب به او بفروشد، اما با آمدن ماموران شهرداری موفق می‌شود فرهنگ لغت دست دوم به او بفروشد .روز بعد او بساط كتابفروشی را در مغازه‌ای در انتهای پاساژ می‌یابد كه سرو سامانی گرفته است، اما پس از مدتی در می‌یابد كتاب فروش پیشه رمالی را برگزیده و قفسه‌ها را از كتاب خالی كرده است. زیرا به گفته كتابفروش، درآمد رمالی بیش‌تر از كتاب فروشی است .عناوین برخی از داستان‌ها عبارت اند از: ((نقاش و آهو))، ((من و سكوت))، ((بی‌بی‌ناز))، ((باركش))، ((در انزوای پیری و بی‌هیچ تكیه‌گاهی))، ((ساكن كوی دانشگاه))." فروشگاه اینترنتی نیک بوک