عهد کمیل

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:... وقتی بار اول دیدمت، مهرت به دلم نشست؛ نمی دانم چرا. و چیز عجیب دیگری برایم تعریف کرد که خوابش بود: چند سال قبل، پیش از این که به فکر خواستگاری باشم، خواب دیدم یه آقایی با محاسن سفید و بلند اومد به خوابم. گفت: در سال 89 و 90 دو اتفاق خوب تو زندگیت می افته که باعث عاقبت به خیریت می شه: یكی ازدواجه و یکی دیگه رو به من گفت، ولی مریم خدا شاهده هرچی فکر می کنم چیزی یادم نمیاد. ما 27 بهمن 89 ازدواج کردیم و حالا می گفت: (اولین پیش بینی پیرمرد ریش سفید که اومد تو خوابم تعبیر شد. ان شالا عاقبت به خیریم در سال 90 تکمیل می شه.) آن روز که این خواب را برایم تعریف می کرد، باهم رفته بودیم لب دریا. كمیل نشست و صحبت می كرد صحبت هایش مثل عسل شیرین بود و در روح و جان آدم می نشست. من ساحل بودم و او دریا که حرف هایش را می كوباند به قلب من. دیگر تغییر می کردم، من عاشق ترمی شدم نسبت به اوكه دریا بود برایم......فروشگاه اینترنتی نیک بوک

انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:... وقتی بار اول دیدمت، مهرت به دلم نشست؛ نمی دانم چرا. و چیز عجیب دیگری برایم تعریف کرد که خوابش بود: چند سال قبل، پیش از این که به فکر خواستگاری باشم، خواب دیدم یه آقایی با محاسن سفید و بلند اومد به خوابم. گفت: در سال 89 و 90 دو اتفاق خوب تو زندگیت می افته که باعث عاقبت به خیریت می شه: یكی ازدواجه و یکی دیگه رو به من گفت، ولی مریم خدا شاهده هرچی فکر می کنم چیزی یادم نمیاد. ما 27 بهمن 89 ازدواج کردیم و حالا می گفت: (اولین پیش بینی پیرمرد ریش سفید که اومد تو خوابم تعبیر شد. ان شالا عاقبت به خیریم در سال 90 تکمیل می شه.) آن روز که این خواب را برایم تعریف می کرد، باهم رفته بودیم لب دریا. كمیل نشست و صحبت می كرد صحبت هایش مثل عسل شیرین بود و در روح و جان آدم می نشست. من ساحل بودم و او دریا که حرف هایش را می كوباند به قلب من. دیگر تغییر می کردم، من عاشق ترمی شدم نسبت به اوكه دریا بود برایم......فروشگاه اینترنتی نیک بوک