کافکا در صاحل0

هزارو یک آسنی (9)(غول و زن اش و ارابه اش)

نویسنده:
نیما یوشیج
نزدیک ترین زمان ارسال:
۴از ۰ نظر
۷ بازدید

معرفی کتاب

انتشارات سولار منتشر کرد: غول گفت:حیف که جا ناصاف و هوا روشن است و من نمیتوانم یکدست برای شما برقصم در صورتی که چه خوب رقصم می آید.مثل اینکه هیچ از راه دور نیامده ام.وم برای اینکه به خیال خودش آن ها را هم سر هوس بیاورد کمر بد ترکیبش را قر داد و زنگوله های دور کمربندش شوریده و متناوب سر و صدا راه انداختند. اهل خانه با روی خوش گفتند:((معلوم میشود که شما در تاریکی بهتر میرقصید ولی مقصود چیست؟الان که از شما هیچ کس رقص نمیخواهد)) دیگران که صدای قرقرشان بلند شده بود گفتند:اتی چه بازیهایی!مردم را با چه چیزهایی خیال میکنند مشود گول زد. فروشگاه اینترنتی نیک بوک.

نیما یوشیجدرباره نویسنده

شناسنامه کتاب

موضوع اصلی:
ادبیات
موضوع فرعی:
داستان کوتاه ایرانی
دسته بندی:
شابک:
9786007718056
تعداد صفحات:
52
وزن:
90
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
رقعی
نوبت چاپ:
1
سال چاپ:
1394

پیشنهاد می‌کنم (۲۰)

قبلا خوانده‌ام (۲۰)

کتاب‌های مرتبط