حکایت دولت و فرزانگی

انتشارات ایران و فرهنگ منتشر کرد: روزی مرد جوان باهوشی بود که تمایل داشت ثروتمند شود.او منکر این نبود که سهم خودش را از ناامیدی و سرخوردگی گرفته بود. ولی با تمام وجود اعتقاد به ستاره بخت و اقبال خود داشت. زمانی که منتظر بود تا شانس و اقبال به رویش لبخند بزند،دریک شرکت کوچک به عنوان معاون،مدیر مالی مشغول به کار بود.حقوقی کافی دریافت نمیکرد. فروشگاه اینترنتی نیک بوک

انتشارات ایران و فرهنگ منتشر کرد: روزی مرد جوان باهوشی بود که تمایل داشت ثروتمند شود.او منکر این نبود که سهم خودش را از ناامیدی و سرخوردگی گرفته بود. ولی با تمام وجود اعتقاد به ستاره بخت و اقبال خود داشت. زمانی که منتظر بود تا شانس و اقبال به رویش لبخند بزند،دریک شرکت کوچک به عنوان معاون،مدیر مالی مشغول به کار بود.حقوقی کافی دریافت نمیکرد. فروشگاه اینترنتی نیک بوک