کافکا در صاحل0
ناموجود

رهانیدن

نزدیک ترین زمان ارسال:
۴از ۰ نظر
۵ بازدید

معرفی کتاب

احمد شلیک کرد، یکی‌شان افتاد... فریاد مردم ...هورا! هورا! نه، نه، نه! صدایی بلند نشد... برنخاست. سکوت... و چه پرهیاهو! داشت اتفاق می‌افتاد، اما بی‌صدا، تو قلب‌ها، در اندرون سینه‌ها... هنوز به گلوگاه نرسیده بود! بنویس; جلو سیل را می‌شود گرفت اما جلو... جلو سیل را می‌شود گرفت؟ ها؟ صمد تا آمد پایش را بگذارد توی رودخانه... رسول تا آمد پایش را بگذارد روی پشت بام، یک تیر خورد به پیشانی‌اش، از راه‌پله قل خورد رفت پایین افتاد توی حیاط، با حوض فاصله‌ای نداشت... من... من... می‌خواستم بدوم پایین، احمد فریاد کشید کسی به راه‌پله نزدیک نشود تیررس‌شان است. رسول رفته بود... تنها... از ما جدا افتاده... یکی از ما رفت... یک از شش میلیون، یک از شصت، یک از شش‌صد میلیون... بنویس ما سبز می‌شویم... اگر در خاک، اگر زیر خروارها خاک کاشته شویم جوانه می‌زنیم... گیاه... درخت، انبوه درخت، درختان... بنویس جنگل!

سیروس ابراهیم زادهدرباره نویسنده

شناسنامه کتاب

موضوع اصلی:
سینما و تئاتر
موضوع فرعی:
نمایشنامه و فیلمنامه
دسته بندی:
شابک:
9789643418076
تعداد صفحات:
192
وزن:
216
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
رقعی
نوبت چاپ:
1
سال چاپ:
1388

پیشنهاد می‌کنم (۲۰)

قبلا خوانده‌ام (۲۰)

کتاب‌های مرتبط