فرمین موش کتاب خوان

انتشارات مرکز منتشر کرد : اولین کتاب­ها را بر اساس طعمشان فقط می­خوردم؛خوشحال گاز می­زدم و می­جویدم.اما خیلی زود شروع کردم به پراکنده خواندن دورو بر لبه­های غذاهایم.و با گذشت زمان،بیش­تر خواندم و کم­تر جویدم،تا این­که درنهایت کمابیش تمام ساعت­های بیداری­ام را صرف خواندن می­کردم و فقط حاشیه­ها را می­جویدم. فروشگاه اینترنتی نیک بوک

پوپه میثاقی

پاریس فرانسه

انتشارات گمان منتشر کرد: پاریس فرانسه ی گرترود استاین کتابی است درباره ی پاریس که حقایق بسیاری را درباره ی فرانسوی ها باز می گوید ولی در عین حال تصویری هم از گرترود و زمانه اش به دست می دهد درباره ی این که آمریکایی ها کی هستند و آمریکایی ها وقتی اصولاً در پاریس نیستند به چی فکر می کنند. تصویری است از پاریس نوشته ی یك آمریکایی که همان طوری فکر می کند که آمریکایی ها فکر می کنند، که فکر می کند دارد فرانسه را به ما نشان می دهد ولی ما آمریکا را در تصویر او می بینیم. البته از آنجا که او نویسنده ای خوب و درست و حسابی است می داند هر دو تصویر را دارد به ما نشان می دهد و حقایق بسیاری درباره ی فرانسوی ها رو می شود هرچند به شیوه ای نوشته شده اند که یک آمریکایی باید نوشته باشدشان. این ها به این خاطر است که نوشته ی او شسته رفته است و ایده هایش براساس چیزهایی است که دیده نه چیزهایی که درباره ی پاریس در کتاب هایی خوانده که عمه ای سالخورده یا خبرنگار مجله ای که چند سالی آنجا زندگی کرده و هیجان زده فکر می کند حالا سر از همه چیزش در می آورد نوشته است.فروشگاه اینترنتی نیک بوک

آخرین غروب‌های زمین

انتشارات چشمه منتشر کرد: هیچ نشانه‌ای از پدرش نمی‌بیند و لحظه‌ای او را تصور می‌کند که در آب غوطه‌ور است، یا بدتر از آن، مثل سنگی غرق می‌شود، با چشمانی باز، در گودالی عمیق که بر فراز آن بر سطح آب، در قایقی که چون گهواره‌ای تکان می‌خورد، پسرش دست از خندیدن برداشته و کم‌کم نگران شده است. آن‌وقت سر جایش می‌نشیند، و چون آن‌طرف قایق را نگاه کرده و آن‌جا هم هیچ نشانه‌ای از پدرش ندیده می‌پرد توی آب و آن‌چه روی می‌دهد از این قرار است: مادامی که با چشمان باز پایین می‌رود، پدرش، او هم با چشمانی باز، کیف پول در دست راست بالا می‌آید (کمابیش هم را لمس می‌کنند). وقتی از کنار هم می‌گذرند به هم نگاه می‌کنند، اما نمی‌توانند، یا دست کم بلافاصله نمی‌توانند مسیرشان را تغییر دهند، بنابر این به فرود خاموش خود ادامه می‌دهد و پدرش هم در سکوت به صعود خود. "نیک بوک نمایشگاه کتاب در صفحه مانیتور شما"

موسیو پن

انتشارات چشمه منتشر کرد: خوابیدم، اگر اسم آن لرزیدن را بشود گذاشت خوابیدن، در هزارتویی با سقفی کوتاه و خاکستری و سفید، هزارتویی که از نظر معماری یادآور کلینیک آرگو بود با آن راهروی تودر توش؛ گاهی راهروهای خواب پهن‌تر بودند و تا بی‌نهایت ادامه داشتند و گاهی باریک‌تر بودند، مثل دالان‌هایی درهم پیچیده؛ تکان‌ها و ناله‌هایی که به خاطرشان از خواب می‌پریدم و دوباره به خواب می‌رفتم بدترین بخش ماجرا نبودند. آن‌جا چه کار می‌کردم؟ به اختیار خودم آن‌جا بودم یا نیرویی خارجی مرا آن‌جا نگه داشته بود؟ دنبال بایخو می‌گشتم یا دنبال کس دیگری؟ از متن کتاب فروشگاه اینترنتی نیک بوک

خوشبختی در یک قدمی

انتشارات مروارید منتشر کرد: شما می‌توانید به خودتان یاد بدهید که خوشبخت باشید و از هر روز زندگی‌تان لذت ببرید. ام‌جی رایان به شما نشان می‌دهد که چگونه متحول شده و خود را خوشبخت کنید . این کتاب بر اساس اطلاعات و تجربیات فراوانی نوشته شده است. خوشبختی در یک قدمی کتابی است آموزنده، امیدوار کننده و برای خواندن لذت بخش. این کتاب به شما کمک می‌کند تا: موانع موجود بر سر راه خوشبختی را از سر راه بردارید و یاد بگیرید که حق‌شناسی را کشف کنید و خوش‌بینانه فکر کنید. اکنون نوبت شماست تا خوشبخت باشید. فروشگاه اینترنتی نیک بوک