فصل پنجم

انتشارات آناپنا منتشر کرد:افراد کمی که ما دوستشان داریم همیشه آنهایی هستند که ما را اذیت می کنند.تا زمانی که با دخترت خداحافظی نکرده ای باید با همان مادری که او دوستش داشت،باشی.شما تمام چیزی هستید که نیاز دارید...ظاهر افراد گویای حقیقت درونی شان است.مراقب سنگ های سست زمین باشید.مراقب غریبه های قدرتمندباشید،مراقب سکوت ناگهانی باشید.بدن ها از بین می روند.رهبری که بخواهد دوام بیاورد باید بر افراد بیشتری تکیه کند.برخی می گویند که زمین عصبانی است.چرا که او هیچ شریک و همراهی نمی خواهد؛من می گویم زمین عصبانی است؛چون که او به تنهایی زندگی می کند.یک بار شکست،دوباره هم می تواند بشکند،بسیار راحت تر از قبل.فروشگاه اینترنتی نیک بوک

معصومه حیدری

زندگی پس از زندگی

انتشارات آناپنا منتشر کرد:کتاب زندگی پس از زندگی؛ درباره ی جریان زندگی دختری ست به نام اورسولا تاد که از بدو تولد با مرگ دست پنجه نرم می کند. او در یک روز برفی، در حالی که بند ناف دور گردنش تابیده شده بود و دکتر به علت بدی آب و هوا دیر رسیده بود، تا مرگ پیش می رود، اما خداوند به او عمری دوباره می دهد و این بار دکتر قادر به نجاتش می شود...اورسولا که شخصیت اصلی این رمان است، چندین بارمرگ را تجربه می کند و دوباره زنده می شود. او در هر زندگی جدیدش، با انتخاب ها و موقعیت های مختلفی روبرو می شود که می توانند مسیر تاریخ را عوض کنند.این رمان، سرشار از هیجان و شور زندگی ست و به افراد می آموزد که هیچ وقت ناامید نشوند و همیشه به آینده امید داشته باشند.فروشگاه اینترنتی نیک بوک

راه رسیدن به تو

انتشارات آناپنا منتشر کرد: پارکر می دونم که این اتفاق میفته... می دونی جریان چیه؟ موضوع اینه که همه ی این ها بخشی از عشق من به توئه هر چیزی که تو رو وارد زندگیم کرد از مرگ پدر و مادرت تا آتش سوزی و این همه سیلاب همه ی این چیزها مسیر رسیدن من به تو رو هموار کردنموهای قهوه ای روشنش از دم اسبیش بیرون افتاده و اسلحه رو روی شونه هاش طوری گرفته بود که انگار چیز خاصی نیست و بهش عادت داره کالین در امتداد آبگیر خشک شده اونو دنبال کرد و از حصاری که مرز املاکشون رو نشون می داد گذشتن- همه چیز ناگهان یخ زد و سکوت حکم فرما شد. صدای ضربان قلب پارکر اون قدر بلند بود که می شد اونو شنید.... شعله های آتیش از بالای تپه در حال زبانه کشیدن بود- قطرات اشک آزادانه از چشم هاش روی گونه هاش غلتید خونه تنها چیزی بود که از پدر و مادرشون براشون به جامانده بود زخم عمیقی که از زمان مرگ پدر و مادرش باهاش همراه بود دوباره سر باز کرد زخمی که هنوز التیام پیدا نکرده بود. او هنوزم کمبود اونها رو حس می کردمردا هیچ وقت چیزی رو جدی نمی گیرن و به جزئیاتش توجه نمی کنناز متن کتابفروشگاه اینترنتی نیک بوک

سنگدل (تپه های ماهور)

انتشارات آناپنا منتشر کرد : آدمها با گذر زمان آرام و بی آزار نمی شوند بلکه همچنان عصبانی و آزاردهنده باقی می مانند این درست نیست که فکر کنیم چون در دوران بیست سالگی چیزی رو دوست داری باید تا آخر عمر باهاش زندگی کنی بعدها شاید یک روزی بتونی چیز دیگه ای پیدا کنی و از اون خوشت بیاد ظاهراً هیچ چیزی اونقدر ارزش نداره که به خاطرش خودت رو آزار بدی و اذیت کنی. آیا بهتر نیست بعضی وقتها به جای اینکه تمام زندگیمون چمبره بزنیم و زانوی غم بغل بگیریم فقط عقب برگردیم و گذشته ها رو جبران کنیم - معمولاً تغییر آب و هوا بزرگ جلوه دادن یک تصمیم اشتباه و ضعیف و یا فراموشی باعث خواهند شد متوجه شوید که چطور به خاطر این مسائل ،کوچک همه چیز ناگهان بد پیش خواهد رفت؛ اما خوشبختانه اغلب اوقات افراد خوش شانس هستن و شرایط اونقدرها هم بد نمیشه و میشه از پس آن برآمد البته همیشه برنامه ریختن هم مفید نیست و کمکی نمیکنه بلکه گاهی اوقات حتی باعث بدتر شدن حالت هم میشه چون میدونی که داری خودت رو با تصور آیندهای سرگرم کننده و دل انگیز گول میزنی مردی که کتک نزنه و کنترلش رو از دست نده و از زنش به عنوان کیسه بکس استفاده نکنه میتونه آدمی دوست داشتنی باشه- هرگز با کسی که بوی بدنش شما رو به هیجان نمیاره ازدواج نکنید با کسی که توی انظار عمومی گوشهاش رو تمیز میکنه ازدواج نکنید هر قدر که آدم خوبی باشه چون خوبیش شرایط رو آسون تر نمیکنه - وقتی از کنار مسئله ای می گذری یعنی داری اون رو تحمل می کنی درست مثل دردهاش.فروشگاه اینترنتی نیک بوک