زنجیر عشق

مریم حقیقی

ماریآن (مهتاب)

محمود فرخ پی

رازهای زندگی یک زن

انتشارات اردیبهشت منتشر کرد: یک روز صبح در حدود ساعت یازده و نیم مری فارن به اتاق کار شوهرش رفت ورولوراورا برداشت و قشنگ گذاشت و خود را با یک تیرازپای در آورد... فروشگاه اینترنتی نیک بوک

ناصر ایراندوست

عدسی های آبی

مهدی افشار

ربکا (دافنه دوموریه)(جیبی)

انتشارات کتاب پارسه منتشر کرد:ماکس دووینتر، مردی ثروتمند و صاحب ویلای مشهور ماندرلی، در اولین ملاقات اتفاقی اش با ندیمه ای جوان، شیفتۀ او می شود و به او پیشنهاد ازدواج می دهد. دختر سخت از این موضوع شگفت زده است اما سپری کردن چند روز با ماکس کافی است تا او نیز دل به مرد جوان ببندد. ازدواج با کمترین تشریفات ممکن انجام می شود و هر دو راهی ماندرلی می شوند؛ جایی که حضور ربکا، همسر درگذشتۀ ماکس دووینتر، در هر گوشه و کنار احساس می شود. حضور ناپیدای ربکا به طرزی شگفت و اسرارآمیز، بر زندگی زوج جدید تأثیر می گذارد تا اینکه پرده از راز مرگ او برداشته می شود...رمانی که نسل های مختلف آن را خوانده اند و آلفرد هیچکاک فقید نیز فیلمی ماندگار بر اساس آن ساخت.فروشگاه اینترنتی نیک بوک

صدف محسنی

رمان کلاسیک (ربه کا)(گالینگور)(مهتاب)

انتشارات مهتاب منتشر کرد:دیشب خواب دیدم دوباره به ماندرلی بازگشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام. به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظرم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسید مقابل در آهنی منتهی به جاده اتومبیل رو ایستاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام. قفل و زنجیر محکمی به در انداخته شده بود و من برای مدتی نتوانستم داخل شوم. در خواب چندین بار نگهبان را صدا زدم؛ جوابی نشنیدم. نزدیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر رفتم و با دقت از بین میله زنگ زده در، داخل را نگاه کردم، کسی داخل قصر نبود. از دودکش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها دودی خارج نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد و پنجره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مشبک خانه تاریک و غم زده بودند. سپس مانند همه آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که خواب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینند، ناگهان نیروی مافوق طبیعی و خارق العاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یی را در وجودم یافتم و همانند روحی از مانعی که سر راهم قرار داشت، عبور کردم. راهی که مقابلم قرار داشت درست مثل مسیر پر پیچ و خم واقعی بود، اما هرچه پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتم، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیدم این راه تغییراتی کرده است. این راه تبدیل به راهی باریک و صعب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌العبور شده بود و شبیه گذرگاهی نبود که در گذشته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناختم. فروشگاه اینترنتی نیک بوک

نازگل نیکویی

ربه کا

انتشارات آسو منتشر کرد:کتاب با این جمله شروع می‌شود که یکی از آغازهای مشهور تاریخ ادبیات است: (( دیشب در عالم رویا دیدم که بار دیگر در ماندلی پاگذاشتم)) و توسط زن جوانی روایت می‌شود که تا پایان داستان نام او را نمی‌فهمیم و صرفا به نام خانم دووینتر شناخته می‌شود. داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز برمی‌دارد که زن جداب و متوفی مرد جوان، زنی فاسد و هوس‌باز بوده و شبی که او منتظر معشوقه‌اش بوده، ناگهان با شوهرش روبرو می‌شود و پس از دادن خبر دروغین آبستن بودنش ...فروشگاه اینترنتینیک بوک

زهرا سرداریان

ربه کا (جیبی)

انتشارات سپهرادب منتشر کرد:دیشب خواب دیدم که به مندرلی برگشتم و در مقابل دروازه عمارت ایستادم ولی مثل این که من حق ورود به آنجا را نداشتم، زیرا نرده با قفل بسته شده بود. دربان را صدا کردم پاسخی نشنیدم وقتی از میان میله های زنگ زده نگاه کردم اتاق دربارن خالی بود و هیچ صدایی از آن جا به گوش نمی رسید و هیچ دودی بر نمی خاست و پنجره های کوچک هم نشان می داد که خانه متروک مانده است ناگهان احساس کردم که قدرت شگفت آوری پیدا کردم و چون شبهه ای در عالم رویا از میان میله های دروازه گذشتم.فروشگاه اینترنتی نیک بوک

محمد صادق سبط الشیخ

حسن شهباز

ربه کا (رقعی)

انتشارات سپهر ادب منتشر کرد:کتاب با این جمله شروع می‌شود که یکی از آغازهای مشهور تاریخ ادبیات است: «دیشب خواب دیدم که به مندرلی برگشته ام» و توسط زن جوانی روایت می‌شود که تا پایان داستان نام اورا نمی‌فهمیم و صرفاً به نام خانم دوینتر شناخته می‌شود. داستان در باب زن جوان خدمتکاری است که با مردی ثروتمند آشنا می‌شود و مرد جوان به او پیشنهاد ازدواج می‌کند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می‌برد مرد جوان، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می‌دارد که زن جذاب و متوفی مرد جوان،….فروشگاه اینترنتی نیک بوک