لاوینیا

انتشارات داستان منتشر کرد: چند سال پیش، من همسرم یک مزره قدیمی را در ویرجینیا بازسازی کردیم، زمانی که در مورد گذشته آن مکان تحقیق می‌کردیم، من یک نقشه قدیمی مربوطه را پیدا کردم که در نزدیکی خانه ما، یک علامت بر روی آن دیده می‌شد: تپه سیاهان، با این‌که قادر به کشف ماجرای اصلی آن نبودم ولی تاریخ‌شناسان محلی اظهار داشتند که احتمالا داستان غم‌انگیزی در بر دارد. ماه‌ها این موضوع فکر مرا مشغول کرده بود. هر روز صبح از زمین‌هایمان پایین می‌رفتم تا به نهر می‌رسیدم و در آن‌جا غرق تفکر می‌شدم هنگام برگشت و مواجه شدن با تابلوی تپه سیاهان با صدای بلند از خود می‌پرسیدم آن‌جا چه اتفاقی رخ داده است... . فروشگاه اینترنتی نیک بوک

شهلا عزیزی

له مانگ ته نیا ترم

انتشارات داستان منتشر کرد : من پیای تونییم سارکانی تونم له ژیر پاد قه دکیشامه تا سه رئاسوو فروشگاه اینترنتی نیک بوک

زیبایی شناسی

انتشارات داستان منتشر کرد : ..... پیش از "قبل از ورود"! ببخشید،این عنوان کمی نامتعارف است.اما چاره­ای نبود،چون مطلب این بخش را در پایان این جلد نوشته­ام.چون وقتی این جلد تمام شد،لازم آمد که این مطالب را به آگاهی یه خواننده­ی محترم برسانم. و آن یک سری وعده­­هایی بود که در جای جای نوشته داده بودم و به دلیل افزایش حجم نوشته،نشد که به آن­ها عمل کنم.حالا می­گویم چرا : یک این که،«وشتن واقعن مانند گیر کردن تیشه­­ی بناها در تعمیر خانه است،که اگر گیر کند معلوم نمی­شود که کی و کجا تمام شود.......... فروشگاه اینترنتی نیک بوک

آشیانه

انتشارات داستان منتشر کرد : ..... در یک بعد از ظهر گرم تابستان،زیر طاق آسمان آبی،در ویلایی ساحلی،عده­ای برای شرکت در مراسم عروسی،دورهم جمع شده بودند.گارسونها سینی به دست میان مهمان­ها می­چرخیدند و با نوشیدنی و کیک از آنها پذیرایی می­کردند. مهمان­ها مشغول حرف زدن بودند؛از آب و هوا و اینکه رطوبت کاهش یافته و هوا مطبوع­تر شده است....... فروشگاه اینترنتی نیک بوک

فرشاد ذوالنوریان

آوای گم شده

انتشارات داستان منتشر کرد: از سوپرمارکت که بیرون آمد نگاهی به سر کوچه انداخت. خبری نبود. باد خوشه‌های گل‌های سفید اقاقیا توی پیاده رو را به حرکت درمی‌آورد. پاکت‌های خریدش را انتهای پله جلوی در شیشه‌ای سوپر گذاشت... . فروشگاه اینترنتی نیک بوک

رایش چهارم آلمان را فتح خواهد کرد

انتشارات داستان منتشر کرد: باید که از این واژه‌ها معجز بسازیم یک اتفاق کاملا بارز بسازیم با هرچه ممکن نیست راهی نو بیابیم هر روز را با این همه هرگز بسازیم کارون که کامل خشک شد باید از این پس سدی اگر شد روی رود دز بسازیم فروشگاه اینترنتی نیک بوک

مرجان

انتشارات داستان منتشر کرد: آثار برجسته در ادبیات جهان تنها خوانده نمی‌شوند بلکه ضمن برانگیختن احساس‌های هیجانی متفاوت در خوانندگان عادی، الهام بخش دیگر هنرمندان در زمینه‌های مختلف اعم از نقاشی، مجسمه‌سازی، تئاتر، سینما و... بوده... . فروشگاه اینترنتی نیک بوک

حدیث آن مترسک عاصی

انتشارات داستان منتشر کرد: آن‌جا دری همیشه باز بی‌که سنگینی هیچ‌کسی را تجربه کرده باشد هرگز از رفت و آمدهای ممتد خود رنج می‌کشید فروشگاه اینترنتی نیک بوک

سایه های کوتاه سایه بلند

انتشارات داستان منتشر کرد: تلخ شد دهان شعرهای من کسی نیست که فال این قهوه را برای قاصدک‌ها بخواند تو رفته‌ای و ماه در برکه‌ای تنها آبتنی می‌کند فروشگاه اینترنتی نیک بوک